((به نام خداوند مهربان))

 

شیرین در درونش ، شوری به پاست امشب

فرهاد کوه کَن شد! سوری به پاست امشب

 

شاید صدای این دل از عشق پرده برداشت

فرهاد شرمگین شد! شیرین که تیشه برداشت

 

گویند در ره عشق ، باید ز سَر گذر کرد!

باید گذشت و رد شد تا کوی او سفر کرد!

 

جان است گرچه شیرین ، عمر است گرچه زیبا

باید ز مرگ نوشید!  چون شربتی گوارا!

 

در راه عشق و ایثار ، فرهاد ها زیادند!

کز جانشان گذشتند .  سر را به باد دادند!

 

 

 

 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها